اکونگار بررسی میکند؛
«شغل دوم کاذب»؛ سراب یا ناجی جامعه کارگری/ چطور قانون کار به سرعت رنگ میبازد؟
باتوجه به عدم همخوانی حقوق و دستمزدهای مشاغل قانونی، جامعه کارگری ایران بهسرعت در حال گرایش به مشاغل غیررسمی هستند که از نظر قانونی حمایت چندانی نمیشوند. در این گزارش به تغییرات بازار کار خواهیم پرداخت.

بهگزارش اکونگار: فرایندهای اقتصادی پیش از قانونگذارها تعاریف جامعه را تغییر میدهند این موضوع را براساس تجربه سالهای اخیر میتوانیم تجربه کنیم. مشکلات و بحرانهای اقتصادی که باعث افزایش نقدینگی و کاهش زیرساختهای اشتغال در ایران شده است حالا خود را بیش از گذشته نشان میدهد که یکی از این موارد را میتوانیم در رشد بدون برنامه «مشاغل غیررسمی» بدانیم که رفتهرفته جای مشاغل اصلی را میگیرد و کارگر متخصص چون میبیند با رانندگی میتواند چندین برابر درآمد کارگاهی را داشته باشد خود را از فضای کار ثابت رها و وارد فضایی میشود که نه خبری از قانون کار است و نه حمایتهای قانونی؛ فضای کار در ایران بهشدت به این سمت در حرکت است و این میرساند که بهسرعت بسیاری از قوانینی بهخصوص قوانین مربوط به تامین اجتماعی باید دستخوش تغییراتی شود. منابع کارگری اعلام کردهاند که تنها در برنامه «اسنپ» بیش از 10 میلیون ایرانی مشغول به فعالیت هستند. در ادامه این گزارش نگاهی به آچه شغل دوم نامیده میشود خواهیم داشت.
قانون کار چه میگوید؟
قانون کار میگوید یک کارگر باید در برابر یک شغل و هشت ساعت کار روزانه از دستمزدی برخوردار باشند که نیازهای معیشتی، درمانی، آموزشی و ... خانواده را تامین کند ولی در ادوار اخیر مشاهدات میدانی تعریف دیگری را مطرح کرده است و در این مورد باید اضافه کنیم که بسیاری از کارگرهای ایرانی بهناچار «2شغله» یا حتی «چند شغله» محسوب میشوند. با وجود افزایش قیمتها و ثابت ماندن حقوق و دستمزد در طول سال بهنظر بسیاری از تعاریف را باید تغییر داد چون آنچه فقر نامیده میشود در فضای جامعه گسترده شده و حتی با توجه به 2 شغله بودن فرد باز هم نمیتواند پا را فراتر از خط فقر بگذارد. کارگرهایی که صبحها در کارگاه یا کارخانه مشغول کارند، عصرها بهعنوان «راننده تاکسی اینترنتی»، «کارگر ساختمانی»، «فروشنده دورهگرد» و بهعنوان «کارگر خدماتی» در مشاغل غیررسمی فعالیت میکنند. بسیاری از محققان حوزه کار هشدار میدهند که اگر این مسیر اصلاح نشود، آینده نیروهای کار کشور را با بحرانهای جدی مواجه خواهند شد؛ بحرانی که نهفقط اقتصادی، بلکه حوزههای اجتماعی، فرهنگی را در بر میگیرد. قانون کار ایران صراحت دارد که حداکثر ساعت کاری در هفته 44ساعت است اما با گسترش مشاغل غیررسمی، این چارچوبها دیگر معنا ندارد. بسیاری از کارگران شغل دوم خود را در بخشهایی غیرقانونی یا فاقد بیمه انجام میدهند، که در صورت بروز حادثه یا بیماری، هیچگونه حمایتی شاملشان نمیشود.
حداقل مزد و واقعیت جامعه
حداقل حقوق سال 1404، حدود 10میلیون تومان اعلام شد، در حالی که هزینه واقعی یک زندگی ساده برای یک خانواده چهار نفره، طبق برآورد کارشناسان، از مرز 30میلیون تومان گذشته است. این فاصله عمیق میان درآمد و هزینه، کارگران را به سمت شغلهای دوم و سوم سوق میدهد.
بر اساس دادههای غیررسمی، بیش از 40درصد کارگران شاغل در کشور، دارای حداقل یک شغل دوم هستند. این رقم در مناطق شهری بزرگ مانند تهران، کرج، مشهد و اصفهان به مراتب بالاتر است. با توجه به تورم بالای 40درصدی، افزایش مداوم قیمت مسکن، غذا و حملونقل، سبد معیشت خانوار با دستمزد مصوب وزارت کار همخوانی ندارد.
زمینههای پیدایش مشاغل دوم
«محمدرضا تاجیک»، فعال کارگری و نماینده کارگران در شورای عالی کار درباره اینکه به نظر شما چرا کارگران برای شغل دوم به سمت مشاغل کاذب میروند گفت: «در شرایطی که بحران معیشت هر روز فشار بیشتری بر قشر کارگر وارد میکند، شغل دوم دیگر یک انتخاب نیست، بلکه ضرورتی است انکارناپذیر. اما نکته نگرانکننده اینجا است که بسیاری از کارگران، در جستوجوی درآمد مکمل، بهسمت مشاغل کاذب کشیده میشوند. مشاغلی بیثبات، بدون بیمه، فاقد آینده شغلی مشخص و گاه در حاشیه قانون.»
این فعال کارگری در همین مورد ادامه میدهد: «مشاغل کاذب به فعالیتهایی گفته میشود که ارزش افزوده اقتصادی واقعی ندارند، معمولا فاقد امنیت شغلیاند. یکی از دلایلی که کارگران جذب این مشاغل میشوند بهدلیل اینکه حداقل دستمزد رسمی، پاسخگوی نیازهای ابتدایی زندگی نیست. وقتی اجارهخانه نیمی از حقوق را میبلعد و هزینههای درمان، آموزش و خوراک روزبهروز بالاتر میرود، کارگر برای تامین معاش، ناچار است به هر شکل ممکن به درآمد اضافه فکر کند. بسیاری از مشاغل کاذب بدون نیاز به مجوز، سابقه یا مهارت خاص، قابل شروعاند. این ویژگی آنها را برای کسی که زمان، سرمایه یا پشتوانه کافی ندارد، جذاب میکند.»
تاجیک با اشاره به اینکه یکی از مشکلات بازار کار کشور برای درآمد مکمل کارگران این است که فقدان «فرصتهای شغلی رسمی دوم» را داریم ادامه داد: «بازار کار رسمی ایران ظرفیت جذب شغل دوم برای کارگران را ندارد. بنابراین کارگران مجبورند در بازارهای غیررسمی و پرریسک دنبال فرصت بگردند. از موارد مهم دیگر نقدینگی فوری و پرداخت روزانه است. برخلاف مشاغل رسمی که پرداختها معمولا ماهانه است، بسیاری از مشاغل کاذب پرداخت روزانه دارند و این برای کسی که با بدهی و هزینههای روزمره درگیر است، یک مزیت بزرگ محسوب میشود. افزایش واقعی دستمزد متناسب با تورم و سبد معیشت، توسعه فرصتهای شغلی دوم در بخشهای رسمی و نیمهرسمی با حمایتهای دولتی، ارائه تسهیلات خرد و آموزش مهارتهای پایدار برای راهاندازی مشاغل خانگی، اصلاح سیاستهای مالیاتی و بیمهای برای جذب مشاغل غیررسمی به اقتصاد شفاف و کاهش هزینههای ضروری زندگی مانند مسکن، درمان و آموزش حائز اهمیت است.»
سلامت روان در کارگران 2شغله
تحلیلگران حوزه کار و سلامت معتقدند که اشتغال چندگانه و ساعتهای کاری بیش از حد استاندارد، آسیبهای جدی به سلامت جسمی و روانی کارگران وارد میکند. خستگی مزمن، استرس، فرسودگی شغلی، کاهش کیفیت روابط خانوادگی و حتی افزایش حوادث کاری، از جمله پیامدهای این وضعیت هستند.