«اکونگار» گزارش می‌دهد؛

تشکلات کارگری خود را به‌خواب زده‌اند! / کِشتی بی‌بادبان جامعه کارگری

باتوجه به وظیفه ذاتی تشکل‌های کارگری که باید برای احقاق حقوق کارگران چانه‌زنی و تلاش کنند ولی در ایران خبری از مطالبه‌گری قانونی نیست چون در ما هنوز تشکل کارگری واقعی نداریم.

به‌گزارش اکونگار: کارگران به‌‌عنوان بخش عظیمی از نیروی مولد جامعه، نقش تعیین‌کننده‌ای در رشد اقتصادی و پایداری اجتماعی دارند. در طول تاریخ، یکی از مهم‌ترین ابزارهای آنان برای دفاع از حقوق خود و بهبود شرایط معیشتی، تشکل‌های صنفی و کارگری بوده است. این نهادها با هدف همبستگی، چانه‌زنی جمعی و مطالبه‌گری شکل گرفته‌اند تا بتوانند میان کارگران و کارفرمایان یا دولت تعادل ایجاد کنند. اهمیت این تشکل‌ها به‌ویژه در حوزه‌ی دستمزد و شرایط کاری دوچندان می‌شود، چرا که هر کارگر به‌صورت فردی قدرت اندکی در برابر ساختارهای اقتصادی و سیاسی دارد اما همبستگی جمعی، توان تغییر و اثرگذاری را به‌شدت افزایش می‌دهد. با این حال، در ایران تشکل‌های کارگری با چالش‌ها و محدودیت‌های جدی روبه‌رو هستند و اغلب نتوانسته‌اند وظیفه ذاتی خود را در دفاع از منافع کارگران به‌طور کامل ایفا کنند. این گزارش در پی آن است که ابتدا نقش و وظایف اصلی تشکل‌های صنفی در بهبود شرایط مزدی و معیشتی کارگران را بررسی کند، سپس به وضعیت کنونی تشکل‌های کارگری در ایران، موانع فعالیت آن‌ها، و نسبت میان فعالیت صنفی و سیاسی بپردازد. از همه موارد مهمتر اینکه تشکلات کارگری شفافیت لازم را ندارند و با توجه به مشاهدات عینی جامعه از آنها فاصله گرفته‌اند زیرا نه‌تنها تا کنون حتی یک گره از مشکلات جامعه حل نکرده‌اند و در جذب اعضای جدی هم با بحرالن جدی روبه‌رو هستند و متهم به فعالیت‌های نامشخصی شده‌اند. در ادامه به حضور کم‌تاثیر تشکلات کارگری در ایران خواهیم پرداخت.

 

وظیفه تشکل‌های صنفی در بهبود شرایط مزدی

تشکل‌های صنفی و کارگری در سراسر جهان یکی از مهم‌ترین ابزارهای کارگران برای دفاع از حقوق خود به شمار می‌روند. تشکل‌های کارگری زمانی می‌توانند مؤثر باشند که مستقل عمل کنند و با قدرت جمعی، فشار لازم برای بهبود دستمزدها و شرایط کاری را وارد نمایند. اگر بخواهیم به برخی از وظایف آنها اشاره کنیم باید به «چانه‌زنی جمعی»: مذاکره با کارفرمایان یا دولت برای افزایش دستمزد، بهبود شرایط کاری، و تصویب مزایای رفاهی. «حمایت حقوقی»: دفاع از کارگران در برابر اخراج‌های غیرقانونی، قراردادهای موقت و تبعیض در محیط کار. «آموزش و توانمندسازی»: آموزش کارگران نسبت به حقوق خود و تقویت همبستگی درونی. «فشار اجتماعی و سیاسی»: از طریق تجمع، بیانیه، اعتصاب یا مذاکره با نهادهای حاکمیتی برای تامین مطالبات کارگری.

 

وضعیت تشکل‌های کارگری

در ایران تعداد محدودی تشکل کارگری رسمی وجود دارد. این تشکل‌ها به صورت رسمی و قانونی فعالیت می‌کنند، اما بیشتر وابسته یا نزدیک به دولت بوده و استقلال واقعی در دفاع از حقوق کارگران ندارند. در نتیجه، تحرک آن‌ها برای چانه‌زنی جدی و پیگیری افزایش دستمزد یا مقابله با سیاست‌های ضدکارگری محدود است. در این مورد باید به فاصله جامعه با این تشکل‌ها اشاره کنیم که بسیاری از آنها با ریزش چشمگیر جذب مواجه شده‌اند و اگر بر فرض روند فعالیت‌ آنها شفاف باشد و خبرهای پشت‌پرده مورد عملکردشان رونمایی شود مشاهده می‌کنیم که بهتر است فعالیتشان تعطیل شود.

 

دلیل کم‌تحرکی تشکل‌ها

دلایل کم‌تحرکی تشکل‌های کارگری در ایران دلیل مختلفی دارد مانند «عدم استقلال سازمانی» یکی از دلایل کم‌‎تحرکی تشکل‌ها است. بسیاری از این نهادها به جای نمایندگی واقعی کارگران، بیشتر بازوی اجرایی سیاست‌های دولتی تلقی می‌شوند. «محدودیت‌های قانونی» یکی دیگر از چالش‌ها است. قوانین کار و تشکل‌ها اجازه ایجاد اتحادیه‌های مستقل و آزاد را به کارگران نمی‌دهد. «فشار امنیتی و سیاسی» مورد دیگری است. فعالان مستقل کارگری اغلب با محدودیت، بازداشت یا فشارهای شدید مواجه می‌شوند.

«اقتصاد بحران‌زده» هم یکی از مشکلات محسوب می‌شود. شرایط تورمی و مشکلات اقتصادی، توان چانه‌زنی را ضعیف کرده و کارگران بیشتر به دنبال حفظ شغل خود هستند تا مطالبه‌گری گسترده.

 

فاصله تشکل‌های کارگری با وظیفههای ذاتی

با توجه به شرایط موجود، می‌توان گفت تشکل‌های رسمی در ایران به طور کامل نتوانسته‌اند وظیفه خود را در دفاع از کارگران انجام دهند. گرچه گاهی بیانیه یا مذاکره‌هایی در مورد افزایش حداقل دستمزد داشته‌اند، اما در عمل، نقش آن‌ها در بهبود واقعی شرایط مزدی و جلوگیری از قراردادهای موقت و حقوق‌های معوقه بسیار ضعیف بوده است. از جمله این موانع فعالیت تشکل‌های کارگری در ایران

«قوانین محدودکننده تشکیل اتحادیه‌های مستقل»، «نظارت و مداخله دولت در تشکل‌های موجود»، «فشار و تهدید علیه فعالان کارگری»، «مشکلات اقتصادی» و «نرخ بالای بیکاری» که امکان اعتراض را کاهش می‌دهد». همچنین «ضعف همبستگی میان کارگران و پراکندگی تشکل‌ها» از موارد چالشی محسوب می‌شود.

 

 

از دیگر رسانه ها
دیدگاه