«اکونگار» گزارش میدهد؛
«زنان کارگر» قربانی بحرانهای اقتصادی/بیداد تبعیض مزدی در بازار کار
زنان کارگر در ایران سهم اندکی از بازار کار دارند اما بیشترین فشار بحرانها بر دوش آنهاست. نرخ مشارکت اقتصادی پایین، بیکاری دو برابر مردان، تبعیض ساختاری و نبود حمایت اجتماعی، زنان را نخستین قربانی بحرانهای اقتصادی، جنگ و ناترازی انرژی میکند؛ بهویژه زنان سرپرست خانوار که بار مضاعف معیشتی را به تنهایی بر عهده دارند.
بهگزارش اکونگار: بازار کار ایران سالها است که با چالشهای ساختاری و بحرانهای پیاپی روبهرو است. تورم مزمن، تحریمهای اقتصادی، ناترازی انرژی، کاهش سرمایهگذاری و پیامدهای جنگها و بحرانهای منطقهای، همگی بر وضعیت اشتغال تاثیر گذاشتهاند. در این میان، زنان کارگر بیش از همه در معرض آسیب قرار دارند چرا که نهتنها سهم اندکی از بازار کار را به خود اختصاص دادهاند، بلکه حضورشان در بخشهایی متمرکز است که بیشترین ضربه را از بحرانها میبیند.
آمارها نشان میدهد نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران بهطور نگرانکنندهای پایین است و بیکاری در میان آنان تقریبا دو برابر مردان است. این شکاف در شرایطی رخ میدهد که میلیونها زن، بهویژه زنان سرپرست خانوار، مسوول مستقیم تامین معاش خانواده هستند. از سوی دیگر، تبعیضهای ساختاری، نگاههای جنسیتی و محدودیتهای فرهنگی باعث شده زنان حتی با داشتن تحصیلات و مهارت، کمتر فرصت شغلی پایدار به دست آورند.
در چنین وضعیتی، هر بحران اقتصادی یا اجتماعی از کرونا گرفته تا قطعیهای برق و رکودهای تورمی به معنای حذف سریعتر زنان از بازار کار است. بررسی وضعیت زنان کارگر و تحلیل چالشهای پیش روی آنان، میتواند چراغی برای اصلاح سیاستهای اشتغال و حرکت به سوی جامعهای عادلانهتر باشد.
مشارکت پایین، نرخ بیکاری بالا، تبعیض ساختاری و بحرانهای پیدرپی اقتصادی، زنان کارگر را در وضعیت دشوار قرار داده است. بهویژه زنان سرپرست خانوار که بار دوچندان بر دوش دارند، بیش از همه از این شرایط رنج میبرند. اگر سیاستگذاران بهدنبال جامعهای پایدار و عادلانه هستند، باید زنان کارگر را در مرکز برنامههای حمایتی قرار دهند. بدون حضور پایدار و برابر زنان در بازار کار، توسعه اقتصادی و اجتماعی پایدار امکانپذیر نخواهد بود. در این مورد به آخرین چالشهای این حوزه و برخی از راهکارها اشاره خواهیم کرد.
فشار مضاعف بر دوش زنان
بازار کار ایران سالهاست با بیکاری، تورم، ناترازی انرژی و بحرانهای پیدرپی دستوپنجه نرم میکند. در چنین شرایطی، زنان کارگر نخستین گروهی هستند که با حذف شغلی یا کاهش دستمزد روبهرو میشوند. دلیل این مسئله روشن است، زنان عمدتاً در بخشهایی شاغلاند که از نظر اقتصادی آسیبپذیرند، مثل خدمات، آموزش، فروش، صنایع سبک و ... . این حوزهها در برابر بحرانها نخستین قربانی تعطیلی یا تعدیل نیرو میشوند.
از سوی دیگر، زنان علاوه بر نقش اقتصادی، بار مسئولیتهای خانگی و مراقبتی را نیز بر دوش دارند. در زمان بحرانهایی مثل کرونا یا قطعی مکرر برق، بار خانگی سنگینتر میشود و بسیاری از زنان ناچار به ترک شغل یا کاهش ساعات کار میشوند.
زنان در آمارهای بازار کار ایران
بر اساس گزارشهای مرکز آمار، مشارکت اقتصادی زنان در زمستان ۱۴۰۲ فقط ۱۳.۸ درصد بوده است؛ این یعنی از هر ۱۰ زن در سن کار، کمتر از ۲ نفر وارد بازار کار میشوند. در مقابل، نرخ مشارکت مردان بیش از ۶۰ درصد است.
از حدود ۴.۴ میلیون زن فعال در بازار کار، بسیاری با خطر بیکاری روبهرو هستند. نرخ بیکاری زنان به طور میانگین ۱۵.۶ درصد گزارش شده؛ تقریباً دو برابر مردان که بیکاریشان حدود ۸.۴ درصد است. این شکاف در برخی استانها شدیدتر میشود؛ برای مثال در استانهای مرزی یا محروم، نرخ بیکاری زنان جوان بسیار بالاتر از میانگین کشوری است.
به این ترتیب، حتی اگر زنان وارد بازار کار شوند، شانس کمتری برای یافتن شغل پایدار دارند و احتمال خروجشان از بازار کار بیشتر است.
تبعیض ساختاری و محدودیت فرصتها
یکی از دلایل اصلی آسیبپذیری زنان، تبعیضهای ساختاری است. بسیاری از کارفرمایان همچنان مردان را «نانآور اصلی» میدانند و هنگام تعدیل نیرو، حفظ شغل مردان را در اولویت قرار میدهند. این در حالی است که بخش بزرگی از زنان نیز سرپرست خانوارند و مسوول تأمین معیشت خانواده.
از سوی دیگر، دسترسی زنان به مشاغل پردرآمد و فنی بسیار محدود است. سهم زنان در صنایع انرژی، حملونقل یا ساختوساز پایین و ناچیز است. بیشتر زنان در مشاغل غیررسمی و خدماتی مشغولند که امنیت شغلی و بیمه ندارند. همین موضوع باعث میشود کوچکترین بحران، شغل آنان را نابود کند.
بحران سهگانه برای زنان کارگر
بحرانهای بیرونی نیز به شدت بر وضعیت زنان کارگر اثر میگذارد. جنگها و تحریمها موجب تعطیلی صنایع و کاهش سرمایهگذاری میشود. رکود اقتصادی، قدرت خرید مردم را پایین میآورد و تقاضا برای کالا و خدمات کاهش مییابد؛ بخشهایی که زنان در آن فعالترند بیشترین آسیب را میبینند.
ناترازی برق و قطعیهای مکرر نیز کارگاهها و کارخانهها را با کاهش ساعات کاری یا تعطیلی موقت مواجه میکند. در چنین شرایطی، نیروی کار غیررسمی یا پارهوقت که اغلب زنان هستند زودتر از بقیه کنار گذاشته میشود.
چالشهای زنان سرپرست خانوار
یکی از گروههای بسیار آسیبپذیر، زنان سرپرست خانوارند که حدود ۱۲ درصد خانوارهای کشور را تشکیل میدهند. این زنان باید هم نقش نانآور و هم نقش مراقبتی را ایفا کنند.
آمارها نشان میدهد که نرخ بیکاری در میان زنان سرپرست خانوار به مراتب بالاتر است و نزدیک به ۸۰ درصد آنان یا شغل پایدار ندارند یا در بخش غیررسمی فعالیت میکنند. حدود نیمی از این زنان تحت پوشش نهادهای حمایتی هستند، اما حمایتهای موجود کافی نیست. تحصیلات پایین، درآمد اندک و نبود خدمات حمایتی مانند مهدکودک یا بیمه اجتماعی، حلقه فشار را بر این زنان تنگتر میکند.
مرور تاریخی؛ از کرونا تا امروز
بحران کرونا ضربهای سهمگین بر اشتغال زنان زد. در آن دوران، نرخ بیکاری زنان ۹ برابر مردان افزایش یافت. تعطیلی مدارس و مراکز نگهداری کودک، مسئولیتهای خانگی زنان را چند برابر کرد و بسیاری از آنان مجبور به ترک کار شدند.
این تجربه نشان داد که در هر بحرانی، زنان نخستین قربانیان بازار کار هستند. چه در کرونا، چه در تحریمها و چه در بحران انرژی و جنگ، زنان بیش از مردان از چرخه اشتغال خارج میشوند و بازگشتشان دشوارتر است.
راهکارهایی برای تغییر وضعیت
همواره فعالان مدنی و فعالان حقوق زنان در تلاش هستند تا بتوانند شرایط را به تعادل برسانند ولی برای تغییر این شرایط، نیاز به سیاستهای هدفمند و پایدار است که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد.
«حمایت ویژه در بحرانها»: اختصاص بیمه بیکاری و بستههای حمایتی ویژه زنان کارگر.
«گسترش آموزشهای فنی و مهارتی»: ورود زنان به صنایع پردرآمد و پایدار باید تسهیل شود.
«خدمات عمومی مراقبتی»: ایجاد مهدکودک و مراکز نگهداری سالمندان با هزینه پایین.
«برابری دستمزد و فرصت»: اجرای قوانین ضد تبعیض و نظارت بر پرداخت برابر برای کار برابر.
«حمایت از مشاغل غیررسمی»: بیمه و حمایت اجتماعی برای زنان شاغل در بخش غیررسمی.