جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی در گفتوگو با«اکونگار»:
آموزش طبقاتی در اوج/ پایان عدالت آموزشی در جامعه
قراییمقدم، جامعهشناس، هشدار میدهد طبقاتی شدن آموزش و فشار معیشتی، آینده نسل جدید و به تبع آن آینده کشور را با خطرهای جدی روبهرو خواهد کرد.
بهگزارش اکونگار:در هفتههای اخیر و همزمان با آلودگی هوا بخش عمدهای از مدارس کشور تعطیل و آموزش به صورت آنلاین انجام میشود.
درحالیکه جامعه ایران با مجموعهای از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی روبهرو است. تورم افسارگسیخته، گرانی مداوم کالاهای اساسی و فشار سنگین هزینههای زندگی، بخش بزرگی از خانوادهها را در تنگنای شدید معیشتی قرار داده است. این شرایط نهتنها سفره مردم را کوچکتر کرده، بلکه سایهای سنگین بر آموزش و آینده نسل جدید انداخته است. امروز بسیاری از خانوادهها میان خرید نان و دارو یا پرداخت هزینههای تحصیل فرزندانشان مجبور به انتخاب میشوند؛ انتخابی تلخ که نتیجه آن عقبماندگی آموزشی و تشدید نابرابری است.
«گسترش فقر»، بهویژه در مناطق محروم، موجب شده کودکان و نوجوانان بسیاری از تحصیل بازبمانند و برای کمک به معیشت خانواده وارد بازار کار شوند. این روند، آینده کشور را با خطری جدی مواجه میکند؛ چراکه جامعهای که نتواند آموزش عادلانه و فرصت برابر برای نسل جوان فراهم کند، در بلندمدت با بحران نیروی انسانی متخصص، افزایش مهاجرت نخبگان و تعمیق شکاف طبقاتی روبهرو خواهد شد. سال جدید به جای آنکه با امید به بهبود شرایط آموزشی آغاز شود، با نگرانیهای اقتصادی و اجتماعی گره خورده و اگر برای کاهش فشار معیشتی خانوادهها و احیای عدالت آموزشی تدبیری اندیشیده نشود، این بحران میتواند بنیانهای توسعه و آینده کشور را به شدت تهدید کند. در این مورد با یکی از جامعهشناسان گفتوگو کردهایم، که در ادامه میخوانید.
نظام آموزش و پرورش طبقاتی است
«امانالله قراییمقدم»، جامعهشناس با اشاره به روند طبقاتی شدن آموزش و محرومیت اقشار آسیبدیده از تحصیل رایگان، بهخبرنگار «اکونگار» میگوید: «نظام آموزشوپرورش به شکل طبقاتی درآمده و توزیع ناعادلانهی امکانات آموزشی به شدت افزایش یافته و به اوج خود رسیده است. اکنون تفاوت محسوسی میان مدارس خصوصی که با دریافت شهریههای سنگین از خانوادهها فعالیت میکنند و مدارس دولتی بهوجود آمده است. در گذشته، مدارس دولتی بهترین معلمان و مجهزترین امکانات آموزشی را در اختیار داشتند، اما این روند برعکس شده و متاسفانه اکنون مدارس دولتی، که باید از امکانات آموزشی کافی برخوردار باشند حتی از حداقلها هم محروم هستند.»
این جامعهشناس در همین مورد ادامه میدهد: «این روند موجب طبقاتی شدن آموزشوپرورش شده است. در بسیاری از مناطق، بهویژه در شهرهای کوچک و روستاها، کمبود معلم و حتی نبود مدرسه به چشم میخورد. این امر باعث نابرابری آموزشی و ایجاد شکاف طبقاتی شده است؛ بهگونهای که فرزندان خانوادههای کمدرآمد که توان پرداخت هزینههای مدارس خصوصی را ندارند، در کنکور شانس قبولی بسیار کمتری دارند. این مسئله نارضایتی اجتماعی را، بهویژه در شهرستانها و شهرهای بزرگ، بهدنبال داشته است.»
تحصیل فرزندان دیگر اولویت نیست
قراییمقدم با اشاره به فشارهای معیشتی خانوادهها تأکید میکند: «بخش زیادی از مشکلات آموزشی مستقیماً با سفره مردم گره خورده است. وقتی خانوادهای توانایی تأمین هزینههای اولیه زندگی را ندارد، طبیعی است که آموزش فرزند در اولویت دوم یا سوم قرار میگیرد. بسیاری از والدین ناچارند برای تأمین اجاره خانه، خوراک و درمان از هزینههای آموزشی فرزندانشان بزنند؛ بهگونهای که امروز تهیه کتاب کمکدرسی، ثبتنام کلاس تقویتی یا حتی خرید یک تبلت ساده برای آموزش مجازی به آرزو تبدیل شده است. این شرایط فشار روانی سنگینی بر خانوادهها وارد کرده و حتی موجب ترک تحصیل بخشی از دانشآموزان شده است. واقعیت این است که در مناطق کمبرخوردار، کودکان به جای حضور در کلاس درس، مجبور میشوند به بازار کار بروند و سهمشان از آموزش تنها چند سال ابتدایی است.»
او با یادآوری اینکه تحصیل روزی در ایران رایگان بود اضافه میکند: «براساس قانون اساسی، تحصیل در ایران باید رایگان باشد. در گذشته تمامی مدارس دولتی بودند و بهترین معلمان در آنها تدریس میکردند، اما به تدریج این اصل قانونی نادیده گرفته شد و مدارس خصوصی با دریافت شهریه و ارائه امکانات آموزشی بهتر، موجب شدند که دانشآموزان آنها در کنکور موفقتر باشند؛ در حالیکه آموزش و پرورش عمومی و رایگان، عملا از بین رفته است.»
اتمسفر اجتماعی برای نخبهها آماده نیست
این جامعه شناس در همین مورد ادامه میدهد: «باید توجه داشت که آموزش و معیشت دو روی یک سکهاند. وقتی خانواده درگیر تأمین نیازهای اولیه است، دیگر فرصتی برای پیگیری آموزش کیفی باقی نمیماند. نتیجه آنکه شکاف طبقاتی در آموزش عمیقتر میشود و چرخه فقر بازتولید میگردد. در شرایط کنونی، خانوادههای مرفه میتوانند با صرف هزینههای گزاف، فرزندانشان را به بهترین مدارس و کلاسها بفرستند و آیندهای تضمینشده برای آنان بسازند؛ در حالیکه خانوادههای کمدرآمد نهتنها امکان رقابت ندارند، بلکه هر روز از خط آموزش عقبتر میافتند. این تضاد آشکار، جامعه را به سمت دو قطبی خطرناکی سوق میدهد که پیامدهای اجتماعی و سیاسی آن بهمراتب عمیقتر از مشکلات اقتصادی خواهد بود.»
قراییمقدم با تاکید بر افزایش چالشهای اقتصادی-اجتماعی میگوید: «از سوی دیگر، جامعه امروز با فشار شدید اقتصادی روبهرو است. باتوجه به پیوند تنگاتنگ اقتصاد و فرهنگ، شرایط اقتصادی و آموزشی کنونی بر آینده نسلها اثرگذار خواهد بود. محروم ماندن نسل جدید از آموزش، کشور را در آینده با کمبود نیروی انسانی ماهر و متخصص مواجه میکند. این وضعیت، علاوه بر تشدید پدیدهی فرار مغزها، باعث افزایش بدبینی و نارضایتی سیاسی و کاهش کارایی سازمانها خواهد شد. تضعیف آموزش و پرورش به معنای از دست دادن ارزشمندترین سرمایهی ملی است و در بلندمدت، کشور را در زمینههای علمی، اقتصادی و اجتماعی با مشکلات جدی مواجه خواهد ساخت.»
او در همین مورد اضافه میکند: «یکی از دلایل فرار مغزها این است که اتمسفر اجتماعی برای فعالیت و پیشرفت علمی و نخبگان مساعد نیست. همین مسئله موجب میشود بخش بزرگی از نیروهای تحصیلکرده و متخصص کشور تمایلی به ماندن و خدمت در ایران نداشته باشند و در نتیجه، کشور همزمان با کمبود نیروی انسانی کارآمد و از دست دادن استعدادهای برتر مواجه خواهد شد.»