تبعات افزایش سقف سنی ورود به دانشگاه‌های تربیت معلم

کارشناسان به بررسی تبعات این تغییر و تأثیر آن بر نظام تربیت معلم پرداخته و به ۸ دلیل این تصمیم را کارشناسی شده نمی‌دانند.

به گزارش اکونگار به نقل از ایسنا، سقف سنی ورود به دانشگاه‌های تربیت معلم در سالهای گذشته از ۲۲ به ۲۴ سال افزایش یافته بود که بار دیگر با درخواست وزارت آموزش و پرورش از سوی کمیسیون معین شورای عالی انقلاب فرهنگی به ۳۰ سال افزایش یافت. کارشناسان به بررسی تبعات این تغییر و تأثیر آن بر نظام تربیت معلم پرداخته و به ۸ دلیل این تصمیم را کارشناسی شده نمی‌دانند.

سن ورود به دانشگاه‌های تربیت معلم طی سالیان گذشته با برداشتی از مواد (۴۲، ۴۳ و ۷۰) قانون مدیریت خدمات کشوری از سوی وزارت آموزش و پرورش انجام می‌شده است. در هیچ کدام از این مواد به صراحت از سن ورود به دانشگاه فرهنگیان و استخدام در آموزش و پرورش صحبت نشده است بلکه ماده (۴۲) حداقل ۲۰ سال و حداکثر ۴۰ سال را برای استخدام تعیین کرده و سپس ماده (۴۳) به دستگاه‌های اجرایی اجازه داده است در صورتی که در قوانین و مقررات قبلی مورد عمل خود شرایطی علاوه بر شرایط ماده (۴۲) این قانون داشته باشند آن را ملاک عمل قرار دهند.

بدین نحو آموزش و پرورش بر اساس آنچه در اساسنامه مراکز تربیت معلم (مصوب شورای عالی آموزش و پرورش مورخ ۱۳۶۲/۶/۲) آمده است، داشتن حداقل ۱۷ و حداکثر ۲۲ سال سن را شرط ورود به مراکز تربیت معلم تعیین کرده بود.

مهاجرت حدود ۵۰ هزار دانش آموز پشت کنکوری در سال

بر اساس شکایتی در مرداد ۱۴۰۲، دیوان عدالت اداری مطابق مواد (۴۲) و (۴۳) قانون مدیریت خدمات کشوری و با استناد به اینکه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی از آغاز تحصیل استخدام می‌شوند و بنابراین باید مقررات عمومی استخدام از جمله حداکثر سن استخدام در مورد آنها رعایت شود، تعیین محدوده سنی برای دانشجویان ورودی دانشگاه فرهنگیان را خلاف قانون دانست و شرط سنی ورود به دانشگاه فرهنگیان را ابطال کرد.

با ورود شورای عالی انقلاب فرهنگی به مسئله طی ماده (۱۶) مصوبه ۸۹۴ با عنوان «نظامنامه سنجش و پذیرش دانشجوی متعهد خدمت به وزارت آموزش و پرورش» در بهمن ۱۴۰۲ حداکثر سن ورود به دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی با درخواست وزارت آموزش و پرورش ۲۴ سال تعیین شد.

با وجود تغییرات مکرر، بار دیگر تغییر سقف سنی ورود به دانشگاههای تربیت معلم با درخواست وزارت آموزش و پرورش در کمیسیون معین شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح و به تصویب رسید و این سقف به ۳۰ سال افزایش یافت که مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارشی به بررسی این اقدام و استدلالها و تبعات احتمالی آن پرداخته است که در ادامه به آن اشاره می‌شود.

استدلال موافقان افزایش سقف سنی ورود به دانشگاه‌های تربیت معلم

در متن نامه وزارت آموزش و پرورش به شورای عالی انقلاب فرهنگی دو دلیل مشاهده می‌شود:

۱- بررسی‌های آماری مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری بر روی پذیرفته شدگان متعهدین خدمت ورودی دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی در سالهای گذشته و تعداد محدود پذیرفته شدگان در بازه سنی ۲۲ تا ۲۴ سال و توانایی وزارت آموزش و پرورش در انجام فرایند سنجش و گزینش و جداسازی بهترین داوطلبان از بین گروه سنی با طیف گسترده و شواهد پژوهشی موجود در مطالعه تطبیقی با عنوان «ملاحظات ورود به حرفه معلمی» در مورد عملکرد ورودی‌ها و داوطلبان معلمی با سن بالاتر ویژگی‌های متمایز کننده داوطلبان معلمی با سن بالاتر، درصد معلمان گروه‌های متفاوت سنی بالاتر از ۳۰ سال در کشورهای مختلف.

۲- واکاوی این دو دلیل نشان می‌دهد که استدلال وزارت آموزش و پرورش بر چهار پایه،تعداد پذیرفته شدگان در بازه سنی ۲۲ تا ۲۴ سال محدود است که عملاً چشمگیر نیست، امکان سنجش و گزینش و جداسازی بهترین داوطلبان از بین گروه های سنی با طیف گسترده تر راحت تر است، مطالعه نظام آموزشی کشورهای دنیا نشان می‌دهد که عملکرد معلمان با سن بالاتر بهتر و و ویژگیهای متمایز کننده آنها بیشتر است و در بسیاری از کشورهای دنیا میانگین سن معلمان بالاتر از ۵۰ سال است، استوار می‌باشد.

علاوه بر آنچه که در نامه وزارت آموزش و پرورش به چشم می‌آید به نظر میرسد برخی از مطالبات اجتماعی نیز بر مسئله اثر گذار بوده است. به عنوان مثال در مهر سال گذشته کارزاری به راه افتاد که درخواست افزایش سقف سنی ورود به دانشگاه فرهنگیان به ۳۰ سال را دنبال می‌کرد؛ در این کارزار استدلال معترضان آن بود که در سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۰ ظرفیت دانشگاه فرهنگیان به ۳۰۰۰ نفر کاهش یافته بود و در نتیجه بسیاری از داوطلبانی که در آن سالها سن ورود به دانشگاه فرهنگیان را داشتند، به دلیل کمبود ظرفیت موفق به قبولی نشدند و اکنون که ظرفیت افزایش یافته باید به تناسب بالا رفتن سن آن داوطلبان نیز سقف سنی ورود به دانشگاههای تربیت معلم افزایش یابد. همچنین اشاره شده بود که آموزش و پرورش هم اکنون از طریق آزمون استخدامی افرادی را تا سقف سنی ۴۵ سال به عنوان معلم استخدام میکند.

در کارزار مذکور آمده بود گذاشتن سقف سنی ۲۴ سال برای ورود به این دانشگاه نه تنها موجب نادیده گرفته شدن توانمندی خیلی از جوانان بالای ۲۴ سال که کمتر از ۳۰ سال هستند، بلکه باعث شده که به اندازه کافی متقاضی مستعد و با استعداد برای ورود به این دانشگاه وجود نداشته باشد. لذا باید جوانان بالای ۲۴ سال تا ۳۰ سال را در دانشگاه فرهنگیان پذیرش کرد تا عدالت آموزشی در حق جوانان برقرار شود.

ملاحظاتی در خصوص افزایش سقف سنی ورود به دانشگاه‌های تربیت معلم

۸ دلیل برای نقد افزایش سن ورود به دانشگاه‌های تربیت معلم 

 

۱_ یکسان انگاری فرایند تربیت معلم با فرایند استخدام: در حال حاضر بر اساس قانون مدیریت خدمات کشوری سقف سنی استخدام در وزارت آموزش و پرورش از طریق آزمونهای استخدامی ۴۰ سالگی است که با برخی از امتیازات اعطا شده در مواردی تا ۴۵ سال نیز می‌رسد. تفاوت سقف سنی استخدام با سقف سنی ورود به دانشگاه فرهنگیان نشان می‌دهد که سقف ورود به دانشگاه فرهنگیان تنها یک محدودیت سنی بی پشتوانه نیست؛ بلکه کارکردی تربیتی و هویتی دارد دانشگاه فرهنگیان را تنها نباید به مرجعی برای آموزش مهارتهای معلمی و استخدام معلم نگاه کرد. این دانشگاه بیش از آنکه مرجع آموزش باشد محیطی هویت ساز است. لذا باید دقت داشت دانشجو معلمی که وارد دانشگاه می شود در سن شکل گیری هویت قرار داشته باشد که طبیعتا افراد ۳۰ ساله از این دوره گذر کرده‌اند و با هویتهای شکل یافته وارد دانشگاه می شوند.

۲_ نادیده انگاشتن جو فرهنگی و جامعه هم سالان دانشگاه های تربیت معلم: فرایند تربیت معلم در دانشگاه فرهنگیان فرایندی شبانه روزی و همراه با اسکان دانشجو معلمان در خوابگاه‌هاست. حضور فردی ۳۰ ساله در کنار فردی ۱۸ ساله در خوابگاههای دانشجویی می‌تواند همراه با تبعاتی باشد که برنامه‌های فرهنگی دانشگاه را تحت تأثیر می گذارد. لذا با توجه به اهمیت و جایگاه صلاحیتهای عمومی معلمان و تأثیر پذیری شخصیتی و هویتی دانشجویان برای اکتساب این شایستگی ها در جامعه هم سالان هر چه محیط دانشجویی از نظر سنی یک دست و در بازه سنی ۱۸ تا ۲۴ سالگی باشد، برنامه‌های تربیت معلم موفق‌تر خواهد بود. به خصوص آنکه در سنین بالاتر به دلیل مشغله‌های اقتصادی و اجتماعی امکان تغییر اهداف افراد از حضور در کسوت معلمی و پذیرش در دانشگاه‌های تربیت معلم نیز وجود دارد.

۳_ ابهام در ارزیابی و سنجش بهینه داوطلبان ورودی به دانشگاه از میان طیف سنی گسترده: یکی دیگر از ادله وزارت آموزش و پرورش توانایی ارزیابی و گزینش بهینه داوطلبان از طیف سنی گسترده تر است. این در حالی است که گزینش بهینه داوطلبان الزاما به افزایش تعداد متقاضیان آزمون باز نمی‌گردد بلکه بیش از هر چیز به سازو کارهای گزینش مرتبط است و باید در این خصوص کانون‌های ارزیابی و هسته‌های گزینش را تقویت و روشهای کار را به روزرسانی کرد.

از سوی دیگر، اگر نیاز به طیف گسترده تری از داوطلبان هم باشد میتوان بیش از ۳ برابر ظرفیت دانشگاهها افراد را دعوت به مصاحبه کرد و نیاز به تغییر سقف سنی نیست؛ هر چند که در گذشته سالهایی وجود داشته که دانشگاه ترجیح داده تنها ۱/۵ برابر ظرفیت افراد را به مصاحبه دعوت کند که این شاهد دیگری بر رد ادعای بهینه شدن سنجش با افزایش تعداد متقاضیان است. بنابراین افزایش سن راهکار بهینه سازی سنجش ورودیان به دانشگاه فرهنگیان نیست بلکه بر پیچیدگی‌های اجرایی موجود می افزاید و تبعات دیگری به همراه دارد.

۴- عدم کفایت مطالعه تطبیقی صرف در خصوص سن معلمان: استناد به مطالعه تطبیقی صرفا کمی درباره سن معلمان در کشورهای دیگر بدون توجه به تفاوت زیر ساختهای آموزشی اقتصادی و اجتماعی ممکن است به خطای در تصمیم گیری بینجامد. در این مطالعات باید دقت داشت که وضعیت مدارس در ایران همچون تراکم کلاسی، نسبت معلم به دانش آموز، تجهیز کلاس‌ها به فناوری‌های آموزشی، سطح رفاه اجتماعی و معیشتی معلمان، اشتغال معلمان به شغل دوم و سوم در اشتغال سنین مختلف به شغل معلمی تفاوت ایجاد می کنند.

به عنوان نمونه در جدول ذیل مشاهده می‌شود در دو کشوری که بر اساس مطالعه تطبیقی وزارت آموزش و پرورش جزء کشورهایی با بیشترین تعداد معلم بالای ۵۰ سال در مقطع ابتدایی هستند تراکم کلاسی در نهایت ۲۲ نفر است در حالی که میانگین تراکم کلاسی مقطع ابتدایی در ایران ۲۸ نفر است.

از سوی دیگر بر اساس نتایج آزمون تیمز در سال ۲۰۱۹ تفاوتهایی در کیفیت تدریس کشورهای یاد شده در جدول ۱ با کشور ایران وجود دارد که هر چند در این آزمون ریشه یابی نشده است اما می تواند مرتبط با سن معلمان نیز باشد.

نمونه‌ای از این شاخص تأکید معلمان پایه چهارم ابتدایی بر کاوشگری علمی است که رتبه ایران در بین کشورهای شرکت کننده در این آزمون دوم است، اما ایتالیا و آلمان به ترتیب در رتبه های ۲۲ و ۴۹ هستند.

این وضعیت هر چند دقیقاً ممکن است به شرایط سنی نیز بازنگردد، اما میتواند به این موضوع نیز مرتبط باشد؛ لذا جای بحث بیشتر و پرهیز از صرف مقایسه سن در کشورهای مختلف دارد.

 

علاوه بر مطالب پیش گفته اقتضائات استخدامی معلمان کشورهای مختلف با کشور ایران نیز متفاوت است. استخدام معلم در برخی از کشورها بر اساس قراردادهای موقت کاری انجام میشود و استخدام رسمی قطعی معلمان دارای محدودیت‌های زیادی است که پس از احراز شرایط سخت صلاحیتهای حرفه ای صورت می پذیرد. لذا ورود و خروج از شغل معلمی در سنین مختلف امری رایج و پذیرفته شده است.

این در حالی است که در کشور ایران معلمان در یک فرایند کوتاه به استخدام رسمی قطعی در می آیند که در صورت ورود یک فرد ۳۰ ساله بدون پرداخت حق بیمه در سالهای قبل سابقه بیمه) از طریق دانشگاه فرهنگیان و با فرض ۳۵ سال خدمت با مدرک کارشناسی ارشد حداقل تا ۶۵ سالگی باید به عنوان معلم در آموزش و پرورش خدمت کند که این امر در سالهای منتهی به بازنشستگی میتواند به مشکلاتی در عرصه آموزشی بینجامد.

۵_ بی توجهی به میانگین سنی جمعیت کشور: آنچه که در مطالعه تطبیقی مورد اشاره وزارت آموزش و پرورش آمده، سن معلمان دوره ابتدایی در کشورهای مختلف است. بدیهی است که این مسئله با سن ورود به دوره تربیت معلم متفاوت بوده و نمی‌توان با میانگین سنی معلمان سایر کشورها در خصوص سن ورود به دانشگاه تربیت معلم تصمیم گیری کرد به خصوص آنکه سیستم جذب تربیت و نگهداری معلم در بسیاری از آن کشورها با ایران متفاوت بوده و میانگین سنی جامعه نیز در آنها بسیار بالاتر از ایران است.

نمونه هایی از این موارد در جدول ذیل آمده است:

همان طور که مشاهده می‌شود کشورهایی که میانگین سنی پایین تری دارند درصد معلمان جوان‌تر آنها نیز به مراتب بالاتر است. برای مثال، میانگین سنی کشور ایتالیا که بیشترین جمعیت معلم بالای ۵۰ سال را دارد، ۴۷ سال است و در برخی از مناطق جنوبی به ۵۲ می رسد و در این شرایط میانگین سنی معلمان بالای ۵۰ سال آن نیز به ۵۷ درصد می رسد. این در حالی است که میانگین سنی جامعه ایران ۳۵ سال است و طبیعتا باید این ظرفیت نیروی جوان در کشور در عرصه معلمی نیز پدیدار باشد.

۶- بی تأثیر بودن افزایش سقف سنی بر پذیرش دانشگاه های تربیت معلم: یکی از استدلالهای مطرح شده موافقان افزایش سن، آن است که این امر به رفع کمبود معلم در بسیاری از مناطق کمک خواهد کرد و از سوی دیگر رقابت بیشتری بین داوطلبان ورود به دانشگاه ایجاد شده، دایره انتخاب بالاتر رفته و افراد توانمند بیشتری برای معلمی انتخاب می‌شوند.

این در حالی است که دانشگاههای تربیت معلم امروزه با ظرفیت خالی مواجه نیستند که بخواهیم با این قبیل سیاستگذاریها متقاضیان آن را افزایش دهیم در حال حاضر نیز چندین برابر ظرفیت این دانشگاهها متقاضی وجود دارد و برخی از رتبه‌های زیر ۳۰۰۰ و حتی رتبه های تک رقمی و زیر ۱۰۰۰ نیز انتخاب نخست آنها دانشگاه فرهنگیان است و برخی از داوطلبان کنکور نیز حاضر هستند پشت کنکور بمانند تا در نهایت در این دانشگاه پذیرفته شوند.

لذا افزایش سقف سنی بر پذیرش دانشگاههای تربیت معلم بی‌تأثیر است و کمکی به جبران کمبود معلم نخواهد کرد بلکه آنچه باید سیاست اصلی وزارتخانه باشد متمایل کردن نخبگان و دانش آموزان برتر به سمت این دانشگاه با سیاستهای تشویقی و افزایش بهینگی در انتخاب و جذب معلمان و نه افزایش صرف صف داوطلبان است.

۷_ غفلت از موضوعات کلیدی و نگاه جامع به بهبود نظام جذب و گزینش معلمان: مشکل اصلی نه در محدودیت سنی، بلکه در تغییرات سلیقه‌ای و مکرر شرایط و ضوابط جذب و صلاحیت های به کارگیری و سازوکار سنجش صلاحیتهای معلمی است.

مصوبه ۸۳۳ شورای عالی انقلاب فرهنگی مورخ۲۷ آبان ۱۳۹۹ درباره الزام معلمان به داشتن گواهی نامه صلاحیت معلمی پس از گذشت ۵ سال هنوز بلاتکلیف مانده است.

در مصوبات متأخر این شورا مانند مصوبه ۸۹۴ مورخ ۲۶ دی ۱۴۰۲ و جلسه ۸۷۹ مورخ ۲۲ فروردین ۱۴۰۲ نیز مجدداً این موضوع مورد تصویب قرار گرفته و بر تقویت نظام سنجش و سازو کارهای ارزیابی صلاحیتهای چند بعدی معلمان عمومی تخصصی و حرفه ای تأکید شده است.

از سوی دیگر، مصوبه ۸۸۷ شورا مورخ ۷ شهریور ۱۴۰۲ در خصوص الزام وزارت آموزش و پرورش به ارائه شرایط و ضوابط عمومی و اختصاصی داوطلبان حرفه معلمی موضوع قانون متعهدین خدمت به آموزش و پرورش و ورود به دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی به منظور تصویب در این شورا نیز کماکان بلاتکلیف است. در این شرایط پیشنهاد میشود تمرکز سیاستگذاری در آموزش و پرورش بر این موضوعات مهم و اساسی قرار گیرد.

۸_ پایان ناپذیری مطالبات اجتماعی در خصوص افزایش سن ورود به دانشگاه های تربیت معلم: سن پذیرش در دانشگاه فرهنگیان پیش از این تا سقف ۲۲ سال بود که با مصوبه سال گذشته شورای عالی انقلاب فرهنگی سقف سنی به ۲۴ سال رسید و تا حد ممکن درخواست برخی از گروه‌های اجتماعی برای تقاضای افزایش سن ورود به دانشگاه را کاهش داد و اکنون به نظر می رسد هرچه سقف سنی را افزایش دهیم؛ باز هم افرادی خواهان تناسب سقف سنی با سن خودشان خواهند بود. بدین ترتیب اصلاح سقف سنی متوقف نخواهد شد و احتمالا یک سال یک سال به آن اضافه خواهد شد.

با توجه به توضیحات ارائه شده و به خصوص با وجود آنکه سقف سنی مجاز برای شرکت در آزمون های استخدامی تا ۴۵ سال باز است؛ داوطلبان می‌توانند تا زمان برگزاری آزمون‌های استخدامی موضوع ماده (۲۸) اساسنامه دانشگاه فرهنگیان از این مسیر وارد حرفه معلمی شوند.

از سوی دیگر، با توجه به اینکه جمعیت ورودی بالاتر از ۲۲ سال به دانشگاه های تربیت معلم بنا بر مکاتبه وزارت آموزش و پرورش با شورای عالی انقلاب فرهنگی به ۴۰۰ نفر (از ۳۰ هزار نفر ظرفیت) هم نمی‌رسد، پرداختن به این گونه مسائل تنها موجب مشغولیت نهادهای سیاستگذار به امور غیراولویت دار خواهد شد.

لذا پیشنهاد می شود، شورای عالی انقلاب فرهنگی بر مصوبه کمیسیون معین صحه نگذاشته و بر همان سقف سنی ۲۴ سال که در «نظام نامه سنجش و پذیرش دانشجوی متعهد خدمت به وزارت آموزش و پرورش» مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی به تاریخ ۱۴۰۲/۱۱/۱۲ آمده بود، اصرار ورزد.

از دیگر رسانه ها
دیدگاه