حجم مبنا؛ پدیده اختصاصی بازار سرمایه ایران
حسین عبده تبریزی، مدیر آکادمی دانایان: «حجم مبنا» است؛ پدیدهای که بهصورت کامل ایرانی است و در سال ۱۳۸۲ بهعنوان راهحلی بومی برای جلوگیری از نوسانهای غیرواقعی قیمتها معرفی شد.
به گزارش اکونگار به نقل از سنا، یادداشت حسین عبده تبریزی مدیر آکادمی دانایان به شرح زیر است:در نظامهای مالی، قیمت نتیجهی تعامل دائمی عرضه و تقاضاست. هرچه این تعامل شفافتر و منصفانهتر شکل بگیرد، بازار به مفهوم واقعی خود نزدیکتر میشود. بورس ایران، مانند بسیاری از بازارهای نوظهور، مسیر طولانی و پرتحولی را در کشف و تثبیت قیمت طی کرده است. یکی از مهمترین ابزارهایی که در این مسیر نقشآفرین بوده، «حجم مبنا» است؛ پدیدهای که بهصورت کامل ایرانی است و در سال ۱۳۸۲ بهعنوان راهحلی بومی برای جلوگیری از نوسانهای غیرواقعی قیمتها معرفی شد.
در آن دوران، قیمت پایانی هر نماد در بورس تهران همان قیمت آخرین معاملهی روز بود. این روش در ظاهر ساده و شفاف مینمود، اما در عمل آسیبهای زیادی داشت. بازار عمق نداشت، حجم معاملات پایین بود و هر معاملهی کوچک در دقایق پایانی روز قیمت مرجع روز بعد را تعیین میکرد. در ادبیات مالی به این پدیده «نشانگذاری پایان روز» گفته میشود. برای رفع این مشکل، ایدهی حجم مبنا توسط دبیرکل وقت بورس طراحی و اجرا شد تا از رسمی شدن تغییر قیمت بدون پشتوانهی معاملاتی جلوگیری شود.
ابداع حجم مبنا: منطق و سازوکار
منطق طراحی ساده بود: تغییر قیمت فقط زمانی واقعی و رسمی است که حجم معناداری از بازار آن را تأیید کند. به بیان دیگر، برای آنکه تغییر قیمت در دامنهی مجاز (مثلاً ±۶٪) بهطور کامل در قیمت پایانی لحاظ شود، باید حداقل تعداد مشخصی سهم در آن روز معامله شود.
اگر مثلاً قیمت دیروز ۱۰۰۰ تومان، میانگین معاملات امروز ۱۰۵۰ تومان و فقط ۳۰ ٪ حجم مبنا معامله شده باشد، قیمت پایانی بهجای ۱۰۵۰، حدود ۱۰۱۵ تومان میشود. در نتیجه، رشد قیمتی تنها بهاندازهی مشارکت واقعی بازار لحاظ میشود.
به اینترتیب، قیمت پایانی دیگر تابع آخرین معامله نبود، بلکه به میانگین موزون معاملات تبدیل شد، مشروط به آنکه حداقلی از حجم معامله محقق شده باشد.
فلسفه اقتصادی حجم مبنا
حجم مبنا پاسخی بومی به چند مسئلهی نظری در اقتصاد مالی بود:
اول. کاهش اخلال قیمتی: بازار کارا باید قیمت تعادلی را منعکس کند، نه قیمت چند معاملهی کوچک. حجم مبنا تضمین میکرد که تغییر قیمت فقط در صورت معناداری آماری رسمی شود.
دوم. جلوگیری از دستکاری قیمت: در بازارهای کمعمق، بازیگران میتوانستند با چند معاملهی کوچک قیمت را مصنوعی تغییر دهند. حجم مبنا مانع چنین رفتارهایی شد و نقش یک «فیلتر ضددستکاری» را ایفا کرد.
سوم. ایجاد ثبات روانی: سرمایهگذاران خرد در بازاری با نوسانهای شدید احساس ناامنی میکنند. حجم مبنا با کند کردن تغییرات، ثبات روانی ایجاد و نوسانات را واقعیتر کرد.
نقش حجم مبنا در نبود حراج پایانی
در زمان طراحی حجم مبنا، سامانهی معاملات فاقد مرحلههای پیشگشایش و پسگشایش بود. بنابراین، «آخرین معامله» مرجع قیمت روز بعد محسوب میشد. حجم مبنا جایگزینی برای نبود حراج پایانی بود. این ابزار اجازه نمیداد که یک معاملهی کوچک معیار قیمت رسمی روز بعد شود.
به همین دلیل، حجم مبنا در عمل ۳ کارکرد داشت:
۱. جلوگیری از دستکاری دقیقهی نودی،
۲. کند کردن جهش قیمتها،
۳. حفظ تدریجی تغییرات تا وقتی عمق بازار کافی شکل گیرد.
پیشگشایش و پسگشایش: جایگزین طبیعی حجم مبنا
با توسعهی فناوری در دههی ۱۳۹۰، دو مرحلهی مهم به بازار اضافه شد:
پیشگشایش (۸:۴۵ تا ۹:۰۰): سفارشهای خرید و فروش جمع میشود اما معاملهای انجام نمیگیرد. سامانه قیمتی را مییابد که در آن بیشترین حجم تطبیق ممکن است؛ این قیمت آغاز روز است.
پسگشایش (حدود ۱۲:۳۰ تا ۱۲:۳۵): در این مرحله نیز سفارشها جمعآوری میشوند تا قیمت پایانی روز منصفانه و بر اساس میانگین موزون معاملات (VWAP) تعیین شود.
با این ۲ مرحله، همان اهداف حجم مبنا یعنی جلوگیری از دستکاری و تأیید واقعی بودن تغییر قیمت از مسیری کاراتر و فناورانه تأمین شد.
رابطهی حجم مبنا با دامنهی نوسان
در بازار سهام ایران 3 ابزار کنترلی همزمان وجود دارد: دامنهی نوسان، حجم مبنا و میانگین موزون معاملات برای قیمت پایانی.
ترکیب این سه، موجب چسبندگی قیمتی میشود؛ قیمتها بهجای حرکت آزاد، بهصورت پلهای تغییر میکنند. در بازار صعودی، حجم مبنا رشد را کند میکند، و در بازار نزولی، مانع سقوط سریع میشود. بنابراین اثر حجم مبنا خنثی نیست؛ در بالا رفتن نقش ترمز و در سقوط نقش سپر دارد.
اثرات آماری و تجربی
دادههای سالهای اخیر نشان میدهد در روزهایی که معاملات کمتر از حجم مبنا بوده، نوسان قیمت در روز بعد بزرگتر شده است. به بیان دیگر، حجم مبنا نوسان را حذف نمیکند، بلکه بهتأخیر میاندازد. همچنین، چون شاخص کل بورس بر مبنای قیمت پایانی محاسبه میشود، وجود حجم مبنا باعث تأخیر شاخص نسبت به قیمتهای واقعی میگردد؛ پدیدهای که برخی آن را «ویسکوزیتهی قیمتی» مینامند.
مقایسهی بینالمللی
«حجم مبنا» در شکل رسمی تقریباً پدیدهای ایرانی است، اما ریشه در مسئلهای جهانی دارد: چگونه از شکلگیری قیمتهای مصنوعی در بازارهای کمعمق جلوگیری کنیم؟ در بورسهای پیشرفته مانند نیویورک و فرانکفورت، ابزارهای جایگزین متنوع است: حراجهای پایانی و میانگین موزون حجم (VWAP)، توقف خودکار معاملات، نظارت الگوریتمی لحظهای، و شفافیت دفتر سفارشها.
در ترکیه، ابزار حجمی حذف و با حراج پویا جایگزین شد. در هند محدودیت فقط برای سهام کوچک وجود داشت و در سال ۲۰۱۵ حذف شد. در ویتنام، پاکستان و مالزی نیز حذف تدریجی انجام شد. موضوع روشن است: هرچه عمق بازار و حضور بازارگردانها بیشتر میشود، نیاز به حجم مبنا کمتر میشود.
بُعد رفتاری و روانی
فراتر از منطق فنی، حجم مبنا تأثیر روانی مهمی بر فعالان بازار دارد. بسیاری از سرمایهگذاران خرد آن را نوعی ترمز اطمینان میدانند؛ ابزاری که نمیگذارد بازار یکباره سقوط کند. اما همین احساس امنیت ممکن است گمراهکننده باشد. در شرایط بحرانی، واکنش سرمایهگذاران به تأخیر میافتد و نقدشوندگی کاهش مییابد. بنابراین، حجم مبنا از منظر رفتاری، واکنش بازار را کند میکند بیآنکه نوسان واقعی را از میان ببرد.
آیا حجم مبنا هنوز باید باقی بماند؟
در شکل فعلی، پاسخ کلی نه است؛ اما برای نمادهای کوچک و کممعامله، پاسخ بله است.
امروز بسیاری از مشکلاتی که حجم مبنا برای حل آنها طراحی شد، با ابزارهای پیشرفتهتری برطرف شدهاند. در نمادهای بزرگ، وجود آن بیفایده و محاسباتی است؛ در نمادهای کوچک اما، حذف کاملش خطر دستکاری را افزایش میدهد. راهحل منطقی، اجرای تفکیکی و پویاست:
۱. برای نمادهای اصلی و پرمعامله: حذف کامل یا وزن نزدیک به صفر،
۲. برای نمادهای کمعمق: حفظ با فرمول متناسب با میانگین حجم ماهانه،
۳. تقویت نقش بازارگردانها بهجای محدودیتهای مکانیکی.
بنابراین، حجم مبنا در زمان خود، پاسخ هوشمندانهای به ضعف عمق بازار بود و توانست از دستکاری قیمتها جلوگیری کند. اما با توسعهی حراجهای الکترونیک، میانگینگیری وزنی، و بازارگردانی حرفهای، فلسفهی وجودی آن تا حد زیادی از میان رفته است. بنابراین، «حجم مبنا» را باید بهعنوان پلی میان سنت و فناوری دید؛ ابزاری که در دورهای از بلوغ بازار سرمایه ایران نقش مؤثری داشت، اما امروز تنها باید بهصورت محدود، هدفمند و پویا باقی بماند تا کشف قیمت آزادتر، سریعتر و واقعیتر شود.