«اکونگار» در گفتوگو با جامعهشناس مطرح میکند:
«ترک تحصیل»، تقاطع فقرفرهنگی و فقراقتصادی / افزایش جمعیت طبقات پایین جامعه
یکی از آسیبهای اجتماعی که سرچمشهای اقتصادی دارد فقر آموزشی است، فراموش نکنیم که آموزش در ایران سالها است که طبقاتی شده است بههمین دلیل رفتهرفته برخی از اقشار توانایی تحصیل را ندارند. در این گزارش به این موضوع خواهیم پرداخت.

بهگزارش اکونگار: گسترش آنچه «فقر» نامیده میشود را میتوانیم در بسیاری از چالشهای فرهنگی و اجتماعی مشاهده کنیم که خود را بهعنوان آسیب نشان میدهد. این آسیبها شاید شکل و شمایل تماما اقتصادی نداشته باشد ولی چالشهای اقتصادی آرام آرام بهنوعی که شاید اکثریت جامعه متوجه نشوند، همه ابعاد جامعه را در بر میگیرد. در این مورد باید اضافه کنیم که چالشهای اقتصادی رفتهرفته نهتنها چرخ توسعه را متوقف میکند بلکه جامعه را از داشت نیروهای کار ماهر هم محروم کرده است. اگر بخواهیم در این مورد مثالی بزنیم میتوانیم به رشد روزافزون آسیبهای اجتماعی در ایران اشاره کنیم که آینده پرچالشی را برای ما رقم خواهد زد. در این مورد باید اضافه کنیم که طبق آخرین اعلام مرکز آمار ایران، در سال تحصیلی سال ۱۴۰۳-۱۴۰۲ نرخ ترک تحصیل دانش آموزان بهصورت کلی در مقطع تحصیلی متوسطه دوره اول ۶.۴۱ درصد اعلام شده که نسبت به سایر دورهها بیشتر است.
البته در مقابل مقطع متوسط دوره دوم کمترین نرخ ترک تحصیل دانش آموزان را به خود اختصاص داده است. در مورد این آسیب جدید با یکی از جامعهشانسها گفتوگویی انجام دادهایم. قرایی مقدم در این مورد معتقد است ترک تحصیلها عمدتا بهدلیل فقر اقتصادی صورت میگیرد که فقر فرهنگی را بههمراه خواهد داشت. در این مورد بیشتر میخوانید.
2 عامل عمده ترکتحصیل
«امانالله قراییمقدم»، جامعهشناس و تحلیلگر آسیبهای اجتماعی در واکنش به افزایش میزان ترک تحطیل در مقطع متوسطه بهخبرنگار «اکونگار» میگوید: «طبق برنامهها باید بر بهبود وضعیت آموزشی تمرکز کنیم. این موضوع نشان میدهد که یک عامل کلی و مهم وجود دارد که مانع از تحصیل کودکان میشود، بهویژه در مناطق روستایی و برخی شهرها. خانوادهها، بهویژه در شرایط اقتصادی نامطلوب، فرزندان خود را از تحصیل بازمیدارند و به جای آن، آنها را به کار کشاورزی، دامداری، یا مشاغل خیابانی در شهرها وادار میکنند. در شهرهای بزرگ، کودکان مهاجرین نیز اغلب به کار خیابانی روی میآورند. این وضعیت، ریشه در اقتصاد و فرهنگ خانواده دارد و به دیدگاه خانواده نسبت به اهمیت تحصیل بازمیگردد.»
او در همین مورد و با اشاره به دیگر عوامل ادامه میدهد: «عامل دوم، کمبود امکانات آموزشی است. در بسیاری از مناطق جنوبشرق کشور، هنوز کلاسهای درس در خانههای حصیری و غیرایمن برگزار میشود. کمبود فضاهای آموزشی و معلم نیز مسئلهای است که سال گذشته نیز مورد بحث قرار گرفت. این دو عامل یعنی شرایط اقتصادی و فرهنگی خانواده از یکسو، و کمبود زیرساختهای آموزشی از سوی دیگر از مهمترین دلایلی هستند که باعث بازماندن کودکان از تحصیل میشوند. البته عوامل دیگری نیز وجود دارند، اما این دو از اصلیترین آنها به شمار میآیند.»
نقش چالشهای اقتصادی در فقر فرهنگی
قراییمقدم با در نظر گرفتن فشار اقتصادی بهخانوادههای آسیبپذیر اضافه میکند: «در همین مورد باید تاکید کرد که مسائل اقتصادی نقش بسیار پررنگی در این زمینه ایفا میکنند. فقر، چه فقر اقتصادی و چه فقر فرهنگی، عامل اصلی بازماندن کودکان از تحصیل است. وقتی خانواده توانایی تأمین نیازهای اولیه خود را ندارد، حتی هزینههای پایه مانند پول ثبتنام نیز میتواند مانعی برای ادامه تحصیل فرزندان باشد. در این شرایط، خانوادهها مجبور میشوند کودکان خود را برای تأمین معاش به کار وادار کنند؛ خواه در خیابان، خواه در مزرعه. از سوی دیگر، فقر فرهنگی نیز، که گاه معلول فقر اقتصادی است، باعث میشود خانوادهها تحصیل را ضروری ندانند. بهویژه در مناطق خاصی مانند سیستان و بلوچستان، بوشهر و برخی دیگر از مناطق محروم کشور، دیدگاههای سنتی نسبت به تحصیل دختران، مانع از ادامه تحصیل آنها میشود. این نگاه که دختر باید زود ازدواج کند و به خانه شوهر برود، یا باورهای نادرستی چون زن برای آشپزخانه است نه مدرسه، همچنان در برخی مناطق رایج است. این دیدگاهها مصداق بارز فقر فرهنگی هستند و نقش مهمی در بازماندن دختران از تحصیل دارند.»
جامعهشناس طبقاتی با اشاره به تغییرات در جامعه ایران بهدلیل فشارهای اقتصادی میگوید: «نکته دیگری که باید به آن توجه داشت، تغییر در ساختار طبقات اجتماعی است. همواره شنیدهایم که طبقه متوسط به آموزش اهمیت زیادی میدهد؛ اما امروزه شاهد ریزش طبقه متوسط هستیم. بر اساس تقسیمبندی جامعهشناختی ششطبقهای که وارن لوید وارن ارائه کرده است، جامعه به طبقه بالا، طبقه متوسط بالا، طبقه متوسط پایین، طبقه پایین، طبقه پایینتر، و طبقه پایینترین تقسیم میشود. در سالهای اخیر، طبقه متوسط بالا به طبقه متوسط پایین، و طبقه متوسط پایین به طبقه پایین سقوط کردهاند. این تغییرات عمدتاً ناشی از مسائل اقتصادی، گرانی، تورم و کاهش توان معیشتی خانوادههاست. در نتیجه، قاعده هرم اجتماعی بسیار گسترده شده و طبقه پایین جمعیت بیشتری را شامل میشود. خانوادههایی که پیشتر در طبقه متوسط قرار داشتند، اکنون برای تأمین مایحتاج زندگی، ناچارند فرزندان خود را از تحصیل بازدارند و به بازار کار بفرستند؛ چه در کورههای آجرپزی، چه در کارگاههای مکانیکی، چه در مترو یا خیابانها. این واقعیت، تاثیر عمیق و غیرقابل انکاری از فقر اقتصادی بر وضعیت آموزش دارد.»
جزییات ترک تحصیل دانشآموزان
در این مورد باید ادامه بدهیم که طبق آنچه از وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایران از سوی مرکز آمار ایران اعلام شده، نرخ ترک تحصیل دانش آموزان در مقطع ابتدایی سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ به صورت کلی ۱.۴۵ درصد اعلام شده است که نسبت به سال تحصیلی قبل یعنی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ معادل ۰.۲۵ درصد افزایش داشته است. این عدد در میان دانش آموزان پسر سال گذشته در مقطع تحصیلی ابتدایی به ۱.۵۳ درصد رسید که نسبت به سال تحصیلی قبل آن حدود ۰.۳۲ درصد افزایش داشته است.
همچنین میزان ترک تحصیل دانش آموزان دختر در مقطع تحصیلی گفته شده در پایان سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ به ۱.۳۶ درصد رسید که نسبت به سال تحصیلی گذشته ۰.۱۷ درصد افزایش داشته است. براساس دادههای منتشر شده نرخ ترک تحصیل دانش آموزان در مقطع متوسط دوره اول در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ به صورت کلی ۶.۴۱ درصد اعلام شده که نسبت به سال تحصیلی قبل از آن، ۰.۹۴ درصد افزایش یافته است.
در این میان نرخ ترک تحصیل دانش آموز پسر و دختر در مقطع تحصیلی متوسطه دوره اول به ترتیب به ۷.۷۷ و ۴.۹۸ درصد رسید که در مقایسه با سال تحصیلی قبل یعنی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ حدود ۱.۲۳ و ۰.۶۵ درصد افزایش داشته است. بررسیها حاکی از آن است که نرخ ترک تحصیل دانش آموزان در مقطع تحصیلی متوسط دوره دوم در سال تحصیلی گذشته به صورت کلی از ۴.۰۴ به ۲.۶۹ درصد رسید که بیانگر کاهش ۱.۳۵ درصدی نسبت به سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ است.
همچنین این نرخ در دانش آموز پسر از ۴.۵۰ به ۳.۱۵ درصد رسید؛ البته این عدد درباره دانش آموزان دختر از ۳.۵۶ درصد در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ به ۲.۲۲ درصد در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ رسید. بنابراین نرخ ترک تحصیل دانش آموزان در مقطع تحصیلی متوسطه دوره اول نسبت به سایر دورهها بیشتر است.