«اکونگار»ایده برندگان نوبل اقتصاد ۲۰۲۵ را بررسی میکند؛
از نابودی شرکتها تا تعدیل کارگران/فرصتها و تهدیدهای نوآوری برای اقتصاد جهان
ایده «تخریب خلاقانه» که برندگان نوبل اقتصادی ۲۰۲۵ آن را مطرح کردهاند میگوید: تغییر و تحول هم موتور پیشرفت است و هم هزینه آن نوآوری بهرهوری و استانداردهای زندگی را افزایش میدهد. در عین حال، شرکتهای موجود را نابود میکند، کارگران را جابجا میکند و منجر به دورههای تعدیل میشود. به عبارت دیگر، رشد بدون درد نیست و پیشرفت با تلاطم همراه است.

اکونگار، محمد قهرمانی کوشان- دوشنبه گذشته، آکادمی نوبل جایزه ویژه علوم اقتصادی را به سه برنده اهدا کرد. این کمیته جوئل موکیر را «به خاطر شناسایی پیشنیازهای رشد پایدار از طریق پیشرفت فناوری» و فیلیپ آگیون و پیتر هویت را «به خاطر نظریه رشد پایدار از طریق تخریب خلاق» برگزید. تحقیقات برنده برای اقتصاد منطقه یورو بسیار مهم است.
اگرچه این سه برنده جایزه از نظر روش و دامنه تا حدودی با هم متفاوت هستند، اما در مجموع به برخی از بزرگترین سوالاتی که یک اقتصاددان میتواند بپرسد، میپردازند؛ چرا برخی از کشورها سریعتر از سایرین رشد میکنند؟ کشورها چگونه میتوانند نه تنها به رونق اقتصادی دست یابند؛ بلکه آن را حفظ کنند؟
چرا «عجم اوغلو»، «جانسون» و «رابینسون» جایزه نوبل اقتصاد را گرفتند؟
پاسخ آنها به این پرسشها را میتوان در یک کلمه خلاصه کرد: فناوری، که از دل انبوهی از ایدهها و دانشهای روزافزون پدیدار میشود. این مفهوم، زمانی که برای اولین بار در دهه ۱۹۶۰ مطرح شد، نشاندهنده یک جهش کوانتومی بود.
مدلهای اولیه رشد اقتصادی، مانند مدل متعارف رابرت سولو (که خود برنده جایزه نوبل در سال ۱۹۸۷ بود)، پیشرفت فناوری را بدیهی میدانستند. اقتصاددانانی که به خاطر علاقهشان به کلمات یونانی شناخته میشوند، این فرآیند را «برونزا» یا «از بیرون» مینامند.
در مقابل، رشته تحقیقاتی رو به رشدی که پیدایش و ظهور فناوریهای جدید را رسمیت بخشید (از جمله مدل پیشگام رشد مبتنی بر تحقیق و توسعه پل رومر، برنده جایزه نوبل ۲۰۱۸)، به رشد «درونزا» یا رشدی که «از درون» ایجاد میشود، نگاه میکند. برندگان امسال، با ایستادن بر شانههای غولها، بر این میراث بنا نهادهاند.
علت ظهور انقلابهای صنعتی در جهان چیست؟
جوئل موکیر برنده نوبل ۲۰۲۵ در رابطه با ظهور انقلابهای صنعتی در جهان و اینکه چرا این انقلابها در اروپا پدیدار شدهاند، پاسخ جالبی دارد؛ او میگوید«برای رشد اقتصادی پایدار، فناوریهای جدید نه تنها باید اختراع شوند، بلکه باید پذیرفته و نگهداری شوند. از آنجا که نخبگان موجود اغلب در برابر نوآوریهای تکنولوژیکی مقاومت میکنند، ایدههای جدید باید به سرعت ریشه بدوانند. در غیر این صورت، میتوانند محو شوند. موتور بخار را در نظر بگیرید که اغلب به عنوان اختراع نمونه انقلاب صنعتی دیده میشود. اول از همه، کسی باید ایده دستگاه جدیدی را مطرح میکرد که بتواند انرژی گرمایی را به کار مکانیکی تبدیل کند. دوم، و از همه مهمتر، این دستگاه باید هم کاربردی و هم سودآور باشد. برای این منظور، تجهیزات جدید باید ساخته، نصب، راهاندازی، نگهداری و تعمیر میشدند. این کار باید توسط صنعتگران متخصص انجام میشد. در عصری که ماشینآلات سفارشی ساخته میشدند، همه اینها به نیروی کار آموزشدیده و باتجربه بستگی داشت.»
موکیر میگوید«و اینجاست که اروپا و به ویژه انگلستان در اوایل قرن نوزدهم به برتری رسید. این کشور میتوانست از انبوهی از صنعتگران و مهندسان بهره ببرد. »
موکیر اعضای این طبقه را «سرمایه انسانی دم بالا» مینامد. اینان نه نخبگان اجتماعی بودند که تحصیلکرده بودند اما به پیشرفت فناوری علاقهای نداشتند و نه کارگران عادی که عمدتاً بیسواد بودند، بلکه کسانی بودند که پذیرای ایدههای جدید بودند و به اندازه کافی آموزش دیده بودند تا فناوریهای جدید را درک کنند و آن را گسترش دهند.
موکیر معتقد است«انگلستان به لطف ساختارهای کارآموزی، دانشگاههای جهانی، انجمنهای علمی متعدد و اشتیاقش برای انتشار و تبادل ایدهها، انبوهی از دانشمندان و صنعتگران را پرورش داده بود که نه تنها با یکدیگر صحبت میکردند و با هم کار میکردند، بلکه این ایدهها را به محصولات تجاری تبدیل میکردند. این امر باعث ایجاد دانش و مهارتهایی شد که منبع اصلی سرمایه انسانی فنی در این عصر بودند. بین سالهای ۱۷۵۰ تا ۱۸۲۵، صنعت انگلستان به کانون نوآوری تبدیل شد و به عنوان بازاری بیرقیب برای بهکارگیری و بهبود ایدههای جدید ظهور کرد.»
عقیده اصلی موکیر این است که رشد اقتصادی از طریق نوآوریهای تکنولوژیکی به تولید ایدههای جدید و حفظ دانشی که میتواند منتقل شود، بستگی دارد. در مقابل، قبل از انقلاب صنعتی، بسیاری از فناوریهای مفید بدون هیچ درک واقعی از چگونگی یا چرایی کارکردشان به کار گرفته میشدند.
چرا عدهای در برابر فناوریهای جدید مقاومت میکنند؟
موکیر همچنین اشاره میکند که اختراعات جدید اغلب جایگزین فناوریهای قدیمی میشوند و بنابراین میتوانند روشهای موجود کار را مختل کنند. فناوریهای جدید معمولاً با مقاومت گروههای ریشهداری که امتیازات خود را در معرض خطر میبینند، روبرو میشوند. بنابراین، برای اینکه رشد پایدار حاصل شود، جوامع باید پذیرای ایدههای جدید باشند، تبادل فکری را ممکن سازند و از افزایش تدریجی تخصص علمی و مهندسی حمایت کنند.
در حالی که اثر موکیر، استدلالی تاریخی برای اولویت ایدهها و دانش در ایجاد پیشرفت فناوری ارائه میدهد، آگیون و هاویت این موضوع را فراتر میبرند. آنها به سازوکارهای دقیقی که از طریق آنها نوآوری باعث رشد اقتصادی میشود، میپردازند.در چارچوب ایده آنها، رشد به طور روان یا خودکار اتفاق نمیافتد. بلکه توسط یک مسابقه بیپایان برای نوآوری هدایت میشود.
سودآوری یک نوآوری موفق برای شرکتها
کارآفرینان و شرکتها در تحقیق و توسعه سرمایهگذاری میکنند زیرا به دنبال توسعه هستند، یک نوآوری موفق به طور موقت پاداشهای خارقالعادهای به اصطلاح سود انحصاری برای شرکتها به همراه دارد تا زمانی که همه به آن برسند. اما هر فناوری جدید موفق، ارزش پیشینیان خود را نیز از بین میبرد . ایده "تخریب خلاقانه" در دنیای آگیون و هاویت بر این پایه است. برخلاف مدل رومر، که در آن رشد از ایجاد انواع محصولات جدید ناشی میشود، در مدل آنها رشد از یک فرآیند مداوم نوآوریهای بهبود کیفیت ناشی میشود که در آن فناوریهای قدیمی با فناوریهای جدید جایگزین میشوند که بر اساس دانش قبلی ساخته و گسترش مییابند. بنابراین، نوآوری نه تنها برای نوآوران، بلکه برای کل جامعه نیز ارزش اقتصادی ایجاد میکند و این امر باعث ایجاد یارانه برای تحقیق و توسعه میشود.
رشد بدون درد نیست و پیشرفت با تلاطم همراه است
این تغییر و تحول هم موتور پیشرفت است و هم هزینه آن نوآوری بهرهوری و استانداردهای زندگی را افزایش میدهد. در عین حال، شرکتهای موجود را نابود میکند، کارگران را جابجا میکند و منجر به دورههای تعدیل میشود. به عبارت دیگر، رشد بدون درد نیست و پیشرفت با تلاطم همراه است.
در ایده "تخریب خلاقانه" پیامدهای سیاستگذاری پیچیده است. برای مثال، در یک محیط بسیار رقابتی، بازده حاصل از سرمایهگذاری در نوآوری به زودی از بین میرود و نوآوری را بیفایده میکند. در عین حال، رقابت ضعیف نیز مانع نوآوری میشود زیرا انحصارگران به اندازه کافی احساس تهدید نمیکنند تا نوآوری کنند. حقوق ثبت اختراع قویتر میتواند نوآوری را تحریک کند، اما حفاظت بیش از حد میتواند انحصارها را تثبیت کرده و سرعت تغییر را کند کند. بنابراین، ترکیبی دقیق از رقابت، باز بودن، یارانهها و بیمه اجتماعی برای روشن نگه داشتن موتور تخریب خلاق مورد نیاز است.