آژیر هشدار پدیده سالمندی در کشور / خطر سیستم تک فرزندی برای تعادل جمعیتی
مدیرکل تامین اجتماعی استان گیلان معتقد است: رشد روزافزودن پدیده سالمندی زنگ خطری برای تعادل جمعیتی کشور است.

به گزارش اکونگار، آمارها نشان میدهد که، در کل جهان بین سالهای ۱۹۵۰ و ۲۰۲۰ جمعیت سالمند بیش از ۵ برابر شد، لیکن در ایران شدت آن بیشتر از سطح جهانی (بیش از ۶ برابر) بود. بدیهی است که این امر نتیجهی کاهش مرگ و میر بود که منجر شد تا امید زندگی در بدو تولد از حدود ۳۷٫۵ سال در سال ۱۳۳۵ به ۷۴٫۲ سال در سال ۱۳۹۵ (مرکز آمار ایران) برسد. هر چند که بخش عمدهای از افزایش امید زندگی مربوط به کاهش مرگ و میر کودکان بود اما دستاوردهای پزشکی، بهداشتی و افزایش سطح دانش و آگاهی عمومی نسبت به مسائل بهداشتی منجر شد تا مرگ و میر بزرگسالان نیز کاهش یابد. از رهاوردهای کاهش مرگ و میر بزرگسالان، افزایش جمعیت سالمند است. بر اساس برآورد سازمان ملل (۲۰۱۹) در سطح جهانی در فاصله سالهای ۱۹۵۰-۱۹۵۵ فردی که به سن ۶۰ سالگی میرسید انتظار میرفت ۱۴ سال دیگر عمر کند، در فاصله سالهای ۲۰۱۵-۲۰۲۰ برای همین سن این انتظار به حدود ۲۱ سال افزایش یافت. به همین ترتیب در فاصله سالهای ۱۹۵۰-۱۹۵۵ در ایران فردی که به سن ۶۰ سالگی میرسید انتظار میرفت ۱۲ سال دیگر عمر کند، برای همین سن در فاصله سالهای ۲۰۲۰-۲۰۱۵ این انتظار به بیش از ۱۸ سال افزایش یافت.
افزایش جمعیت زنان سالمند / سالمندان ایران به ۳۰ میلیون نفر میرسند
کاهش نگرانکننده نرخ رشد جمعیت / آمارهای منفی در تاریخ ایران بیسابقه است
به گزارش ایلنا، کیوان مرتضوی (مدیرکل تامین اجتماعی استان گیلان) در رابطه با رشد پدیده سالمندی در کشور نوشت: سالمندی یکی از برهههای زندگی انسان محسوب میشود که در نیم قرن اخیر با بهبود شرایط بهداشتی و درمانی و بهرهگیری از تکنولوژی روز، رسیدن به آن سهلتر شده و تعداد بیشتری از جمعیت جوامع قادر به درک و تجربه آن شدهاند و با افزایش امید به زندگی در کل دنیا، مبنای عددی آن نیز در سالهای اخیر افزایش یافته است.
توسعه مؤلفههای اثرگذار در رشد شاخص امید به زندگی با بالا رفتن متوسط دوره حیات در دنیای متمدن و مدرن هزاره سوم، درکنار امتیازی به منزله یک دستاورد بشری ناشی از امکانات بهتر زندگی، به مثابه زنگ خطری برای جوامع از حیث تأمین نیازهای نسل سالمند بهعنوان قشر و طبقه آسیبپذیر به لحاظ سبک و ویژگیهای خاص زندگی است و آثار این پدیده در کاهش شدید نسبت پشتیبانی تأمیناجتماعی (نسبت تعداد بیمهشدگان به مستمریبگیران) و بیشتر شدن شکاف تعداد ورودیها و خروجیها در این سازمان ملموس است.
شکاف عمیق ایجاد شده بین میزان موالید و رشد جمعیت از یک سو با گسترش یافتن آمار افراد سالمند در سطح کشور به منزله هشدار و زنگ خطری است که اتخاذ تدابیر لازم برای مقابله با افزایش چشمگیر سهم گروه اقشار مسن را ضروری و اجتنابناپذیر مینماید.
در واقع پدیده سالمندی به شکلی تدریجی در کشور گسترش و نفوذ یافته و پیشبینیها بیانگر سهم ۳۰ درصدی سالمندان (افراد بالای ۶۵ سال) از جمعیت با ورود متولدین دهههای پنجاه و شصت به این دوره طی بیست سال آینده است که بیتردید تلاش برای مدیریت آن تنها در قالب تدوین سند ملی سالمندان نگنجیده و نیازمند بسترسازی فرهنگی، آموزش و آمادهسازی تمامی خانوادهها و دستگاههای متولی و تأثیرپذیر برای این سونامی خاموش است.
بیتردید یکی از مسائلی که اندیشیدن در زمینه آن یک الزام برای آیندهنگری بهتر جهت مقابله با این بحران اجتماعی محسوب میشود حمایت از صندوقهای بیمهای و تلاش برای پایداری آنها بهعنوان مرجعی جهت خدمترسانی و ارائه تعهدات درمانی و پرداخت مستمری به این گروه خواهد بود.
جوامع امروزی به سمت خانوادههای کوچک تکفرزند سوق یافته و عدم امکان رسیدگی مطلوب به والدین از سوی فرزند دغدغهای است که نسل افراد میانسال را در حال حاضر به فکر فرو میبرد و بیشک مشکلات اقتصادی وعدم تکافوی مناسب مالی افراد این نگرانی را افزونتر نموده و امنیت روانی و آرامش خاطر آنها را دچار اختلال مینماید از این رو پشتوانههای بیمهای و چترهای حمایتی در قالب نظام تأمیناجتماعی برای نسل فردای جامعه بیشتر احساس شده و بسیار ملموستر به نظر میرسد.
مغفول ماندن این اصل و عدم دقت کافی به این واقعیت و هرگونه کوتاهی در زمینه مطالعات رشد سالمندی و آثار و رویههای آن برای دو دهه آینده، دقیقاً ثمراتی همچون نادیده گرفتن و غفلتهای انجام شده از رسیدن به نقطه سربهسری منابع و مصارف در اواسط دهه هفتاد و رشد روزافزون تعهدگیرندگان و پیشی گرفتن هزینهها نسبت به درآمدها در سازمان تأمیناجتماعی در سالهای اخیر خواهد داشت.
اندیشه ژرف و نگاه عمیق به مسائل اجتماعی حکم میکند تا پدیده سالمندی را در کنار تمام محاسن و امتیازات آن از ابعاد و زوایای مختلف مورد بررسی قرار داده و فراموش نکنیم که امواج ملایم آن روزهای پایانی خود را سپری نموده و به زودی شاهد سونامی خروشانی خواهیم بود که سهلانگاری در برابر آن عواقب جبرانناپذیری را برای شکلگیری یک بحران بزرگ اجتماعی به دنبال خواهد داشت.